مترادف تقویت : استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی، تایید، ترهیب
متضاد تقویت : تضعیف، شقی
برابر پارسی : نیرودادن، توانایی دادن، نیرومند ساختن، توان بخشی، نیرو بخشی، نیروافزایی، نیروبخشی
strengthening, fortification, reinforcement, support
enforcement, enrichment, reinforcement
تایید، ترهیب
استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی ≠ تضعیف، شقی
۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی
۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی
1. فرایندی در شرطیسازی کنشگر که در آن بسامد یا احتمال وقوع یک پاسخ با یک محرک مشخص نسبت مستقیم دارد 2. در شرطیسازی کلاسیک، حضور محرک غیرشرطی پس از محرک شرطی
مسعودسعد.
مسعودسعد.
خاقانی .
سعدی .
توا نبخشی، نیرو بخشی، نیروبخش