کلمه جو
صفحه اصلی

تعین


مترادف تعین : تشخص، تمکن، بزرگی، امتیاز، نگرش، به چشم دیدن، تشخص یافتن، تمکن یافتن

مترادف و متضاد

۱. تشخص، تمکن
۲. بزرگی
۳. امتیاز
۴. نگرش
۵. بهچشم دیدن
۶. تشخص یافتن، تمکن یافتن


فرهنگ فارسی

بچشم دیدن چیزی وبه یقین پیوستن، لازم ومحقق شدن امر
۱ - ( مصدر ) بچشم دیدن چیزی و بیقین پیوستن . ۲ - بزرگی و ثروت یافتن . ۳ -( اسم ) بزرگی . جمع : تعینات .

فرهنگ معین

(تَ عَ یُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - بزرگی و دارایی یافتن . ۲ - به چشم دیدن .

لغت نامه دهخدا

تعین. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) ناشناسا نمودن خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || درنگ کردن جهت رسیدن بچیزی. || بیقین دیدن کسی را. || نزدیک آمدن جهت اعانت. || چشم دار گردیدن چرم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مخصوص شدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مخصوص شدن چیزی از میان چیزها. ( غیاث اللغات ). بمعنی تشخص است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). آنچه چیزی بدان از دیگر چیزها ممتاز شود. ( از تعریفات جرجانی ). || تعیّن علیه الشی ٔ؛ لازم شد بر وی بعینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نرم و تنک گردیدن مشک از دیرینگی. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) گاهی مراد از هستی و وجود نیز باشد. ( غیاث اللغات ). وجود و هستی. ( ناظم الاطباء ). || حصه و بهره و هر چیز مخصوص به کسی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. (فلسفه ) به چشم دیدن چیزی و به یقین پیوستن.
۲. لازم و محقق شدن امری یا چیزی.
۳. بزرگی و دارایی پیدا کردن، جاه، مقام، و بزرگی داشتن.

دانشنامه آزاد فارسی

تَعَیُّن
در اصطلاح عرفانی به معنای مرتبه. واضح است که اگر این اصطلاح دربارۀ عوالم وحدانی، که هیچ کثرتی ندارد، به کار رود، صرفاً به معنیِ مرتبه و مرحله ای برای تمایز از دیگر مراتب است. بدین ترتیب اگر از تعیّن اول و تعیّن ثانی سخن می رود، تنها برای تمایز دو مرحلۀ وحدت تام و مرتبۀ ظهورِ علمیِ اشیاء در ذات حق است. از همین روست که تعیّن ثانی را حضرت ارتسام، یا حضرت علم ازلی نیز خوانده اند. در کتب عارفان، به تعیّن جامع، که مرحلۀ اسم جلالۀ الله است نیز اشاره می شود. این تعیّن، ذات و تجلیّاتش را به نحو جامع در خود دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعیّن، اصطلاحی در فلسفه و کلام و عرفان اسلامی است.
تعین در لغت به معنای مخصوص شدن چیزی از میان چیز ها، به یقین دیدن کسی یا چیزی، حصه و بهره و هر چیز مخصوص به کسی است.

معنای تعین در فلسفه و کلام
تعین در فلسفه و کلام به معنای امری است که یک شی ء با آن منفرد می گردد و از بقیه چیز ها امتیاز پیدا می کند، به طوری که دیگر اشیا در آن هیچگونه اشتراکی ندارند. به عبارت دیگر، به امتیاز و تمیّزِ یک موجود از همه موجودات دیگر، تعین گفته می شود

مترادف بودن لفظ تشخص و تعین در متون فلسفه و کلام اسلامی
در متون فلسفه و کلام اسلامی لفظ تشخص و تعین به جای یکدیگر و به ترادف به کار رفته است و حتی برخی این دو را از حیث معنی و مفهوم عین یکدیگر تلقی کرده اند اما این دو با یکدیگر تفاوت دارند

ماهیت تعین در مباحث حکیمان و متکلمان
...

پیشنهاد کاربران

تعین اول ( در قسمت تعین بمعنی فارسی ) در اصطلاح صوفیه عبارتست از : "مرتبه احدیت" ؛صحیح میباشد

تَعَیُّن=بدیده خاص نگریستن است نه خواص شدن و معنی خاصیت داشتن در فلسفه و عرفان است بیدل می فرماید

آبم زخجالت زغرور و چه تَعَیُّن. . . بیدل مطلب جز عرق از شخص حیا هیچ


کلمات دیگر: