کلمه جو
صفحه اصلی

معاوضه کردن


مترادف معاوضه کردن : تعویض کردن، عوض کردن، تاخت زدن، تبدیل کردن

برابر پارسی : یوفانبدن

فارسی به انگلیسی

commute, exchange, interchange, trade, convert, swap

commute, exchange, interchange, trade


فارسی به عربی

تغییر

مترادف و متضاد

change (فعل)
تغییر دادن، عوض کردن، برگشتن، عوض شدن، تغییر کردن، تبدیل کردن، تعویض کردن، دگرگون کردن یا شدن، معاوضه کردن، خردکردن

تعویض کردن، عوض کردن، تاخت زدن، تبدیل کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) چیزی را با چیزی عوض کردن .

پیشنهاد کاربران

تبادل


کلمات دیگر: