کلمه جو
صفحه اصلی

انتیک


مترادف انتیک : ( آنتیک ) باارزش، قیمتی، نفیس، دیرینه، عتیقه، کهنه، بد، زشت، کریه

متضاد انتیک : ( آنتیک ) نو

برابر پارسی : ( آنتیک ) کهن، کهنسال، کهنه، سالینه، نایاب

فارسی به انگلیسی

antique, antique, ancient relic

antique, ancient relic


فرهنگ فارسی

( آنتیک ) ( صفت ) ۱ - عتیقه شئ کهنه دیرینه . ۲ - قیمتی با ارزش : چیز آنتیکی است . ۳ - سخت بد سخت زشت و کریه .
انتیک: کهنسال، کهنه، دیرینه، باستانی، عتیق، کهن، هرچیزتاریخی وقدیمی باقی مانده ازایام قدیم

فرهنگ معین

( آنتیک ) [ فر. ] (ص . ) ۱ - دیرینه ، باستانی ، عتیقه (فره ). ۲ - (عا. ) باارزش ، قیمتی . ۳ - (عا. ) بسیار بد، سخت زشت و کریه .

لغت نامه دهخدا

( آنتیک ) آنتیک. ( فرانسوی ، ص ، اِ ) ( از لاطینی آنتی کواوس ، به همین معنی ) ظرف یا جامه یا کتاب یا فرش یا مجسمه و مانند آن سخت دیرینه. || در تداول فارسی ، سخت بد. سخت زشت و کریه.

فرهنگ عمید

( آنتیک ) ویژگی هر شیء قدیمی و تاریخی که ارزش هنری داشته باشد.

دانشنامه عمومی

آنتیک. آنتیک می تواند به یکی از موردهای زیرگفته شوند:
آنتیک به معنی عتیقه
آنتیک به معنی با ارزش, رمانتیک
آنتیک (استان)، نام استانی در فیلیپین
اُنتیک یا اونتیک، مفهومی در فلسفه هایدگر

اَنتیک یعنی عتیقه ، نایاب ، منحصر بفرد


دانشنامه آزاد فارسی

آنتیک. رجوع شود به:عتیقه

جدول کلمات

آنتیک
عتیقه

پیشنهاد کاربران

در گویش افغانستانی یعنی عتیقه

گویش مازندرانی: کنایه از بسیار عالی

درگویش زبان بختیاری واژه انتیک ( Antik ) به معنای عالی، خوب، بسیارخوب وپسندیده است.

شاید در گفتار لری اَنتیکه می گویند.
اَنتیکه نامی قدیمی که بر روی دختران می گذاشته اند به مَنای جواهر یا باارزش.
که شاید همان آنتیک و عتیقه باشد.

آنتیک یعنی آفتاب در کنار ماه
یک آسمان پر از ستاره

تهران . . . ایران

جمشید یزدانی کارشناس آنتیک ایران


کلمات دیگر: