توصیف (روایت). توصیف عبارت است از ارائهٔ تصویر ساکن از دنیای بیرون. در توصیف با واقعه (رویداد) مواجه نیستم؛ در نتیجه، بحث از فشردگی یا عدم فشردگی معنی ندارد. دنیای ساکنِ بیرون، یا تصویرِ ساکنِ دنیای بیرون، آن بخش از ماجرا یا داستان است که کنش یا گفتاری در آن اتفاق نمی افتد.
پی رنگ
راوی
رخداد (داستان)
شخصیت (آثار هنری)
درون مایه
گفتگو (داستان)
فضا (داستان)
ساختار (داستان)
موضوع (داستان کوتاه)
افت
اوج (روایت)
کشف (روایت)
گره گشایی
کشمکش
گره افکنی
نکته: هر عنصری که نقش در پیشبرد و بسط فرایند داستان ندارد، باید حذف شود.در این جا خودبه خود بحث عمل داستانی و محل فیزیکی پیش می آید. عمل داستانی، حرکت پیشرفت ماجرا در مسیر برآورده شدن اهداف است. این حرکت بر دوش عناصر و اجرای داستان است. عناصر و اجزای داستان، با این که در عمل داستانی شرکت دارند، اما ممکن است خود با حرکت و عملی ظاهری و فیزیکی همراه نباشند یا به عکس.«توصیف عینی»، بدون دخالت بینش و حالات و تأثیرات روحیِ نویسنده است، اما توصیف اکسپرسیونیستی توصیفی است که شرایط روحی و ذهنی نویسنده در آن دخالت می کند. در توصیف عینی، موصوف بی واسطه به ذهن خواننده منتقل می شود و در توصیف اکسپرسیونیستی با واسطه ذهن نویسنده در ذهن خواننده جای می گیرد.