مترادف استفاده : استعمال، کاربرد، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری، تمتع، سود، فایده ستانی
متضاد استفاده : زیان، ضرر
برابر پارسی : بکارگیری، بهرمندی، بهره، بهره برداری، سود بردن، سود کاربری، کاربرد، کاربری
(making) use, utillzation, [informal] profit
benefit, exercise, exploitation, usage, use, utilization
بهرهجویی، بهرهگیری، بهرهوری، تمتع، سود، فایدهستانی
استعمال، کاربرد ≠ زیان، ضرر
۱. استعمال، کاربرد
۲. بهرهجویی، بهرهگیری، بهرهوری، تمتع، سود، فایدهستانی ≠ زیان، ضرر
استفادة. [ اِ ت ِ دَ ] (ع مص ) استفادت . فایده گرفتن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ). فائده بردن : تا حکماء آنرا برای استفادت مطالعه کنند. (کلیله و دمنه ). تا بر خوانندگان استفادت و اقتباس آسانتر باشد. (کلیله و دمنه ).
- استفاده کردن ؛ فائده بردن . فائده گرفتن . منتفعشدن . نفع بردن . انتفاع حاصل کردن . متمتع شدن . طرف بربستن .
|| فائده خواستن . (منتهی الارب ). || اقتباس .
مصرف, کاربرد, استعمال,بهره برداری, بکارگیری,, فایده, سود
بهره برداری، کاربرد، کاربری، بکارگیری، سود کاربر