کلمه جو
صفحه اصلی

منجر


مترادف منجر : کشیده، منتج، منتهی، کشیده شده

برابر پارسی : کشیده شونده، کشیده، پایان یافته

فارسی به انگلیسی

leading, terminating, resulting


مترادف و متضاد

کشیده، منتج، منتهی، کشیده‌شده


فرهنگ فارسی

کشیده شده، کشیده شده بجائی یابسوی چیزی
( اسم ) ۱ - کشیده شونده کشیده ۲ - منتهی شونده .
رجل منجر مرد سخت راننده .

فرهنگ معین

(مُ جَ رّ ) [ ع . ] (اِمف . ) کشیده شده ، کشیده شده به جایی یا سویی .

لغت نامه دهخدا

منجر. [ م ُ ج َرر ] ( ع ص )کشیده شونده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کشیده شده. ( ناظم الاطباء ). || هر کاری که پس از کشش و کوشش بسیار و بدون رضا و رغبت به جایی منتهی شده انجام پذیرد، و این کلمه را بیشتر با فعل شدن و گشتن استعمال کنند. ( از ناظم الاطباء ).
- منجر شدن به... ؛ کشیدن به... کشیده شدن به... انجامیدن به... ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

منجر. [ م َ ج َ ] ( ع اِ ) مقصد که از راه تجاوز کند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

منجر. [ م ِ ج َ ] ( ع ص ) رجل منجر؛ مرد سخت راننده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). مرد سخت راننده شتر. ( از اقرب الموارد ).

منجر. [ م َ ج َ ] (ع اِ) مقصد که از راه تجاوز کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


منجر. [ م ِ ج َ ] (ع ص ) رجل منجر؛ مرد سخت راننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مرد سخت راننده ٔ شتر. (از اقرب الموارد).


منجر. [ م ُ ج َرر ] (ع ص )کشیده شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کشیده شده . (ناظم الاطباء). || هر کاری که پس از کشش و کوشش بسیار و بدون رضا و رغبت به جایی منتهی شده انجام پذیرد، و این کلمه را بیشتر با فعل شدن و گشتن استعمال کنند. (از ناظم الاطباء).
- منجر شدن به ... ؛ کشیدن به ... کشیده شدن به ... انجامیدن به ... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

کشیده شده، منتهی شده.

دانشنامه عمومی

منجر (روستا). منجر به عربی ( المَنجَر )، روستایی است در عزلهٔ (قبقة)، در ناحیهٔ (رداع)،
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۱۲۱) نفر (۷ خانوار) می باشد.

فرهنگ فارسی ساره

کشیده


پیشنهاد کاربران

اوسیت. رسانده

انجامید/از ریشه ی انجامیدن

برابر واژه منجر تازی فرجام و فرجامیده میباشد با این یاداوری ک جایش در گفتار باید الیش و عوض شود
مانند راهپیمایی ارام مردم منجر به درگیری با پلیس شد
ک بجایش میگوییم
راهپیمایی ارام مردمان به درگیری با پلیس فرجامید.

ک بسیار زیبا و روان میباشد.


کلمات دیگر: