کنایه از کهنه و دیرینه
سال خرده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سال خرده. [ خ ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از کهنه و دیرینه ( آنندراج ) :
افتادگی ضرور بود سال خرده را
واجب شود نماز چو وقت زوال شد.
افتادگی ضرور بود سال خرده را
واجب شود نماز چو وقت زوال شد.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
رجوع بسالخورده شود.کلمات دیگر: