گذر کردن . رفتن راه
راه افکندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راه افکندن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گذر کردن. رفتن راه.
- راه افکندن ( فکندن ) در جایی ؛ کنایه از راه رفتن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) ( ارمغان آصفی ) :
آن حرم قدس چو واپس فکند
راه در اقصای مقدس فکند.
- راه افکندن ( فکندن ) در جایی ؛ کنایه از راه رفتن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) ( ارمغان آصفی ) :
آن حرم قدس چو واپس فکند
راه در اقصای مقدس فکند.
امیرخسرو دهلوی ( از بهار عجم ).
کلمات دیگر: