کلمه جو
صفحه اصلی

سال طبیعی

فرهنگ فارسی

سال طبیعی عبارت است از آن مدت که اندر او یکبار گردش گرما و سرما و کشت و زه بتمامی بود

لغت نامه دهخدا

سال طبیعی. [ ل ِ طَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سال طبیعی عبارت است از آن مدت که اندراو یکبار گردش گرما و سرما و کشت و زه بتمامی بود و آغاز این مدت از بودن آفتاب است بنقطه ای از فلک البروج تا بدو بازآید. و از این جهت به آفتاب منسوب کرده اند این سال و اندازه آن سیصد و شصت و پنج روز است و کسری از چهار یک روز کمتر چنانک ما همی یابیم وز چهار یک روز بیشتر چنانکه پیشینگان همی یافتند و چون سال طبیعی این است که گفتیم ماه او که نیم شش است از وی ، ماه اصطلاحی است نه طبیعی. ( التفهیم ص 221 ).


کلمات دیگر: