شام مانند هنچون شام تاریکی و تیرگی
شامگون
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شامگون. ( ص مرکب ) شام مانند. همچون شام تاریکی و تیرگی :
چه شدکه بادیه بربود رنگ خاقانی
که صبح فام شد از راه و شامگون آمد.
چه شدکه بادیه بربود رنگ خاقانی
که صبح فام شد از راه و شامگون آمد.
خاقانی.
کلمات دیگر: