کلمه جو
صفحه اصلی

زبان لغزیدن

فرهنگ فارسی

کنایه از ناتوانی از بیان فصیح در نتیجه دچار ترس شدن و یا مرعوب مقام

لغت نامه دهخدا

زبان لغزیدن. [ زَ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایت از ناتوانی از بیان فصیح در نتیجه دچار ترس شدن و یا مرعوب مقام یا زیبایی و یا نظایر آن شدن :
مگر گویا از آن آیینه رخسار شد صائب
که میلغزد زبان در حالت گفتار طوطی را.
صائب.


کلمات دیگر: