کلمه جو
صفحه اصلی

زبان سرخ

فرهنگ فارسی

زبان عضو معروف

لغت نامه دهخدا

زبان سرخ. [ زَ ن ِ س ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ، عضو معروف. ( آنندراج ) :
سرسبز از زبان سرخ خود بر باد داد آنکس
که از اهل سخن چون طوطی از تقلید سر بر زد.
میرزا عبدالغنی قبول ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: