راندنی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
در خور راندن . سزاوار راندن . لایق راندن و دور کردن .
لغت نامه دهخدا
راندنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور راندن. سزاوار راندن. لایق راندن و دور کردن :
دوستی ز ابله بتر از دشمنی است
او بهر حیله که باشد راندنیست.
دوستی ز ابله بتر از دشمنی است
او بهر حیله که باشد راندنیست.
مولوی.
و رجوع به راندن شود.کلمات دیگر: