( زبر آمدن ) بالا قرار گرفتن تفوق یافتن
زبر امدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( زبر آمدن ) زبر آمدن. [ زَ ب َ م َ دَ ] ( مص مرکب )بالا قرار گرفتن. تفوق یافتن. بالا آمدن :
اول قدم قدر تو بود آنکه چو برداشت
عالم همه زیرآمد و قدرت زبر آمد.
اول قدم قدر تو بود آنکه چو برداشت
عالم همه زیرآمد و قدرت زبر آمد.
انوری.
کلمات دیگر: