کلمه جو
صفحه اصلی

مصلوب


مترادف مصلوب : به صلیب آویخته شده، دارزده شده، به دارآویخته

برابر پارسی : بدارآویخته شده

فارسی به انگلیسی

crucified

مترادف و متضاد

بهصلیبآویختهشده، دارزدهشده، بهدارآویخته


فرهنگ فارسی

بدار آویخته شده
(اسم ) بردار کشیده شده بدار آویخته جمع : مصلوبین .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) به صلیب کشیده شده ، به دار آویخته .

لغت نامه دهخدا

مصلوب. [ م َ ] ( ع ص ) بردارکشیده شده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آویخته. درآویخته. برآویخته. بیاویخته. به چلیپا برکرده. به چلیپا برزده. بردارزده. بردارکشیده. بردارشده.دارزده. به دارکشیده. ( یادداشت مؤلف ). || سخت تب زده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
- مصلوب شدن ؛ به دار آویخته شدن. آویخته گشتن. بر دار کشیده شدن.
- مصلوب کردن ؛ به دار آویختن. بر دار زدن. آویختن.

فرهنگ عمید

به دارآویخته شده.


کلمات دیگر: