مترادف مصوب : تصویب شده، به تصویب رسیده، قبول شده، پذیرفته شده
برابر پارسی : استوارشده، برنهاده، پذیرفته
approved
authorized
تصویبشده، بهتصویبرسیده
قبولشده، پذیرفتهشده
۱. تصویبشده، بهتصویبرسیده
۲. قبولشده، پذیرفتهشده
مصوب . [ م ِص ْ وَ ] (ع اِ) کفلیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کفلیزه . کفگیر.
مصوب . [ م ُ ص َوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تصویب . راستگوی دانسته شده و راستگوی شمرده شده . || مصدق . تصویب شده . تأییدشده . آنچه مورد تأیید و موافقت مقام یاهیأت یا گروهی قرار گیرد: قوانین مصوب مجلس شورای ملی . مقررات مصوب انجمن استادان زبان و ادب پارسی .
برنهاده