مترادف انقضا : اتمام، اختتام، پایان، خاتمه، سپری، سرآمدن برابر پارسی : پایان
فارسی به انگلیسی
expiry, lapse, termination
فارسی به عربی
انتهاء
مترادف و متضاد
اتمام، اختتام، پایان، خاتمه، سپری، سرآمدن
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گذشتن بسر آمدن سپری شدن نابود گردیدن : انقضای مدت انقضای دور. خوارزمشاهیان . ۲ - ( اسم ) سپری شدگی نابودی .
لغت نامه دهخدا
انقضا. [ اِ ق ِ ] ( ع اِمص ) انقطاع. درگذشتگی. انتها. انجام. ( از ناظم الاطباء ). سرآمد. ( یادداشت مؤلف ) : هیچکس از ایشان بیش از مدت حیات وفاننمود و بعد از انقضای عمر بکاری نیامد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ جعفر شعار ص 9 ). و رجوع به انقضاء شود.