کلمه جو
صفحه اصلی

مضمضه


مترادف مضمضه : آب دردهان گردانیدن، با آب دهان را شستن، دهان شویی

برابر پارسی : شستشوی دهان با آب، مزمزه، چشیدن

فارسی به انگلیسی

rinsing the mouth

مترادف و متضاد

آب دردهانگردانیدن، با آب دهان را شستن، دهانشویی


فرهنگ فارسی

آب دردهان گرداندن وشستن دهان با آب
۱- ( مصدر ) گردانیدن آب در دهان وشستن دهان با آن . ۲ - ( اسم ) شستشوی دهان بوسیل. گردش آب در دهان . توضیح نوشتن کلمه بدین معنی بصورت مزمزه نادرست است .

فرهنگ معین

(مَ مَ ض ) [ ع . مضمضة ] (مص م . ) شستشوی دهان با آب و مانند آن .

لغت نامه دهخدا

( مضمضة ) مضمضة. [ م َ م َ ض َ ] ( ع مص ) آب در دهان جنبانیدن. شستن دهان را به آب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). جنبانیدن آب در جمله دهان. ( تاج المصادر بیهقی ). آب در دهان جنبانیدن. ( آنندراج ). آب در دهان جنبانیدن و شستن دهان را به آب. شستشوی دهان با آب و مانند آن. ( ناظم الاطباء ). گردانیدن آب در دهان و شست و شوی آن را. گردانیدن آبی یا مایعی دیگر در دهان برای شست و شوی دهان و دندانها. گردانیدن آب در دهان بی فرو بردن. گردانیدن آب خارجی دردهان. غرغره کردن. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || شستن آوند و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شستن ظرف و جز آن را. ( ناظم الاطباء ). || ما مضمضت عینی بنوم ؛ ای ما نمت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )؛ یعنی نخوابیدم. ( ناظم الاطباء ).

مضمضة. [ م َ م َ ض َ ] (ع مص ) آب در دهان جنبانیدن . شستن دهان را به آب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جنبانیدن آب در جمله ٔ دهان . (تاج المصادر بیهقی ). آب در دهان جنبانیدن . (آنندراج ). آب در دهان جنبانیدن و شستن دهان را به آب . شستشوی دهان با آب و مانند آن . (ناظم الاطباء). گردانیدن آب در دهان و شست و شوی آن را. گردانیدن آبی یا مایعی دیگر در دهان برای شست و شوی دهان و دندانها. گردانیدن آب در دهان بی فرو بردن . گردانیدن آب خارجی دردهان . غرغره کردن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شستن آوند و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شستن ظرف و جز آن را. (ناظم الاطباء). || ما مضمضت عینی بنوم ؛ ای ما نمت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)؛ یعنی نخوابیدم . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

آب در دهان گرداندن، شستن دهان با آب.


کلمات دیگر: