برابر پارسی : ترشرویی، تندی
اوقات تلخی
برابر پارسی : ترشرویی، تندی
فارسی به انگلیسی
acrimony, embitterment, indignation
مترادف و متضاد
رنجش، غیظ، اوقات تلخی، دسته خنجر
خشم، غیظ، کج خلقی، اوقات تلخی، قهر
فرهنگ فارسی
۱ - عبوسی ترشرویی . ۲ - خشمگینی . یا بااوقات تلخی . با عصبانیت : با اوقات تلخی گفت ...
پیشنهاد کاربران
اوقات تلخی: ترش روئی، بد خوئی، بداخلاقی
احوال تلخ، حالِ دگرگون ( منفی )
احوال تلخ، حالِ دگرگون ( منفی )
کلمات دیگر: