مترادف انهدام : اضمحلال، امحا، انقراض، تخریب، تلاشی، خرابی، زوال، فروریزی، فنا، نابودی، ویرانی، هدم
برابر پارسی : نابودی، نیستی، ویران کردن، ویرانگری، ویرانی
انهدام
مترادف انهدام : اضمحلال، امحا، انقراض، تخریب، تلاشی، خرابی، زوال، فروریزی، فنا، نابودی، ویرانی، هدم
برابر پارسی : نابودی، نیستی، ویران کردن، ویرانگری، ویرانی
فارسی به انگلیسی
destruction, demolition, overthrow
annihilation, demolition, destruction, devastation, extinction, ravage, rout, ruin, smashup
فارسی به عربی
انقراض , تهدیم , دمار
مترادف و متضاد
خمود، خاموشی، انهدام، اعدام، انقراض، اطفاء، خاموش سازی
خرابی، سرنگونی، تباهی، تخریب، انهدام، ویرانی، اضمحلال، اتلاف
خرابی، انهدام
خرابی، تخریب، انهدام، ویرانی، ویرانسازی
تخریب، انهدام، خرابکاری، درون واژگونی
سر و صدا، جنجال، انهدام
اضمحلال، امحا، انقراض، تخریب، تلاشی، خرابی، زوال، فروریزی، فنا، نابودی، ویرانی، هدم
فرهنگ فارسی
ویران شدن، خراب شدن ، ویرانی
۱ - ( مصدر ) ویران شدن خراب گشتن فرو افتادن فرو آمدن فرو ریختن . ۲ - ( اسم ) ویرانی خرابی . جمع : انهدامات .
۱ - ( مصدر ) ویران شدن خراب گشتن فرو افتادن فرو آمدن فرو ریختن . ۲ - ( اسم ) ویرانی خرابی . جمع : انهدامات .
فرهنگ معین
(اِ هِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ویران شدن ، فرو ریختن .
لغت نامه دهخدا
انهدام. [اِ هَِ ] ( ع مص ) ویران شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ویران شدن و از پا درآمدن عمارت و غیره. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). ویرانی و پایمالی و خرابی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. ویران شدن، خراب شدن، ویرانی.
۲. ویران کردن.
۲. ویران کردن.
دانشنامه عمومی
انهدام (فیلم). انهدام (به انگلیسی: Breakdown) نام فیلمی ماجرایی جنایی و معمایی محصول ۱۹۹۷ و به کارگردانی جاناتان ماستاو می باشد که کرت راسل ایفاگر نقش اصلی ان است.جی تی والش و کاتلین کویینلان نیز در نقش های کمکی ظاهر شده اند.
wiki: انهدام (فیلم)
فرهنگ فارسی ساره
ویرانگری، نابودی، ویران کردن
جدول کلمات
نابودی
پیشنهاد کاربران
ویرانش
فروپاشی
کلمات دیگر: