مترادف مصروف داشتن : اعمال کردن، به کار بردن، صرف کردن، مصروف کردن، خرج کردن، برکنار داشتن، منصرف کردن
مصروف داشتن
مترادف مصروف داشتن : اعمال کردن، به کار بردن، صرف کردن، مصروف کردن، خرج کردن، برکنار داشتن، منصرف کردن
مترادف و متضاد
۱. اعمال کردن، به کار بردن
۲. صرف کردن، مصروف کردن، خرج کردن
۳. برکنار داشتن، منصرف کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - صرف کردن بکار بردن ۲- دور داشتن بر کنار داشتن : ... و عین الکمال از این دولت - که عین کمال است - مکفوف و نوایب زمان ازین درگاه با جاه مصروف داراد . ( لباب الالباب )
کلمات دیگر: