کلمه جو
صفحه اصلی

روز روشن

فارسی به انگلیسی

broad daylight

فارسی به عربی

ضوء الشمس

مترادف و متضاد

day (اسم)
روز، روز روشن، یوم، روشنی روز، خادم روم

daylight (اسم)
روز روشن، روشنی روز

فرهنگ فارسی

روز خوش

لغت نامه دهخدا

روز روشن. [ زِ رَ / رُو ش َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه است از روز خوش. ( از آنندراج ).

دانشنامه عمومی

روز روشن (در مقابل شب) به معنای فاصلهٔ میان طلوع تا غروب خورشید است. از دیدگاه نجومی، نیمی از سطح هر سیاره در منظومه شمسی که رو به خورشید قرار دارد روز است و نیمهٔ دیگر آن شب است.
شبانه روز
واژه روز به معنای شبانه روز نیز بکار می رود. یک شبانه روز برابر بیست و چهار ساعت است.
واژه روز با واژه های روشن و روزنه همریشه است.

دانشنامه آزاد فارسی

تألیف محمدمظفر حسین لکهنوی، متخلص به صبا، تذکره ای به فارسی در شرح احوال ۲۴۱۱ شاعر فارسی گوی ایرانی، ترکستانی، تاجیک، افغانی و هندی. این اثر، که تألیف آن در ۱۲۹۶ پایان یافته، در واقع تکمله ای بر تذکره هایی چون شمع انجمن و نگارستان سخن است. روز روشن به ترتیب حروف الفبا، در ۳۱ باب و هر باب مخصوص یک حرف نوشته و از آبی تریشنوی آغاز و به یونس ابهری ختم شده است. این تذکره به کوشش محمدحسین آدمیت به چاپ رسیده است (۱۳۴۳ش).


کلمات دیگر: