مترادف تشریحی : تبیینی، توصیفی، توضیحی، مربوط به کالبدشکافی
تشریحی
مترادف تشریحی : تبیینی، توصیفی، توضیحی، مربوط به کالبدشکافی
فارسی به انگلیسی
descriptive, anatomical
anatomic, anatomical
فارسی به عربی
تشریحی
عربی به فارسی
تشريحي , وابسته به کالبد شناسي
مترادف و متضاد
۱. تبیینی، توصیفی، توضیحی
۲. مربوط به کالبدشکافی
وصفی، تشریحی، توصیفی
تشریحی، وابسته به کالبدشناسی
تشریحی، وابسته به کالبدشناسی
تشریحی، نمایی، تعریفی
تشریحی، نمایشی، توضیحی، نمایشگاهی، تفسیری
تبیینی، توصیفی، توضیحی
مربوط به کالبدشکافی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- توضیحی تبیینی . ۲- مربوط بعلم تشریح وابسته به بکالبد شکافی .
منسوب و متعلق به علم تشریح
منسوب و متعلق به علم تشریح
لغت نامه دهخدا
تشریحی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به علم تشریح. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
امتحان تشریحی: پاسخ کتبی به سوالات امتحان
تشریحی، پاسخ:یعنی امتحان به صورت نوشتنی
یعنی
جواب به امتحان به صورت کتبی
کتبی=نوشتن
جواب به امتحان به صورت کتبی
کتبی=نوشتن
تشریحی یعنی:
امتحانی به صورت نوشتنی
نوشتنی=کتبی
امتحانی به صورت نوشتنی
نوشتنی=کتبی
تشریحی یعنی:پاسخ دادن به امتحان به صورت توصیفی یا توضیحی
به صورت گسترده پاسخ دادن . . . . باز کردن موضوع 🌹❣
تشریحی یعنی نوشتن پاسخ به سوال
تشریحی. توضیحی
تشریحی یعنی پاسخ به سوالات امتحان نوشتنی
ازمون به صورت نوشتنی و توضیح دادنی
کلمات دیگر: