خوش رنگ
فارسی به انگلیسی
of a pretty colour, coloury
vivid
فارسی به عربی
قریب
مترادف و متضاد
خوش رنگ
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنچه که رنگش نیکو باشد . ۲ - هر چه که دارای ظاهری آراسته و مطبوع باشد .
لغت نامه دهخدا
خوشرنگ. [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] ( ص مرکب ) هر چیز که دارای رنگ و رونق نیکو و مطبوعی باشد. ( ناظم الاطباء ) :
نخلستانی است خوب و خوشرنگ
در هم شده همچو بیشه تنگ.
نخلستانی است خوب و خوشرنگ
در هم شده همچو بیشه تنگ.
نظامی.
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت.حافظ.
فرهنگ عمید
دارای رنگ خوب.
پیشنهاد کاربران
رنگ های زیبا و دل نواز
هر چیز که رنگ خوبی داشته باشد.
رنگ زنده، رنگ سرزنده، رنگ پویا و دینامیک
اصطلاحا به رنگ هایی که درجه ی اشباع ( سیری ) آن ها بالا باشد، رنگهای vivid گفته می شود.
اصطلاحا به رنگ هایی که درجه ی اشباع ( سیری ) آن ها بالا باشد، رنگهای vivid گفته می شود.
کلمات دیگر: