کلمه جو
صفحه اصلی

تشی

فارسی به انگلیسی

porcupine

فارسی به عربی

نیص

مترادف و متضاد

porcupine (اسم)
جوجه تیغی، تشی، خارپشت کوهی، خارپشت جبلی

فرهنگ فارسی

خارپشت بزرگ، تیرانداز
( اسم ) پستانداری از راست. جوندگان که خاص نواحی گرم و معتدل آسیا و افریفا و اروپاست . این جانور نسبتا قوی و جثه اش تقریبا بانداز. روباه و دارای تیرهای نوک تیز و بالنسبه طویلی است که سطح پشت وی را فرا گرفته خار پشت تیر انداز.

فرهنگ معین

(تَ ) (اِ. ) خارپشت ، تیرانداز.

لغت نامه دهخدا

تشی. [ ت َ ] ( اِ ) خارپشت کلان را گویند که خارهای خود را مانند تیر اندازد و بعضی گویند به این معنی عربی است. ( برهان ). خارپشت بزرگ را گویند که خارهای ابلق سیاه و سفید دارد و چون کسی را بیند خود را حرکتی دهد، خارهای خود را مانندتیر پراند و فرورود و آن را چوله نیز گویند و صاحب برهان گفته بعضی گویند تشی عربی است و خطا کرده و فارسی دری است و در کل تبرستان این لغت و نام شایع است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). خارپشت کلان تیرانداز. ( ناظم الاطباء ). بمعنی سغر است. ( اوبهی ). همان اسغر یعنی خارپشت که خارهای ابلق دارد و چون تیر بسوی مردم اندازد. ( فرهنگ رشیدی ). جانوری است... که در پشتش ماننددوک خارهای سرتیزند. چون کسی قصدش کند خود را بیفشاند، خارها چون تیر جهند و در اندام قاصد نشینند و آن را جبروز و چزک و چیزو و چکاشه و ریکاشه و ریکاسه وزکاسه و سغر و سفر و سیخول و سغرته و سکاشه و سکر وسکرنه و روباه ترکی نیز گویند. بتازیش قنفذ... نامند. ( شرفنامه منیری ). اسدی در لغت فرس در ذیل «سکنه » آرد: خارپشت بود و داروا نیز گویندش و تشی و مرنگو و جخو و بیهن و کوله نیزگویندش. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 506 ) :
ز هر جانور کان شناسد کسی
نبد چیزالا تشی بد بسی.
( گرشاسبنامه ).
تو این را سوی پارسی چون کشی
یکی شکنه خوانند و دیگر تشی
همه مرزهای خراسان تمام
مرنگوش خوانند و بیهن تمام.
اسدی.

فرهنگ عمید

جوجه‌تیغی#NAME?


= جوجه تیغی

دانشنامه عمومی

تشی های بر جدید (Erethizontidae)
خانواده تشی ها
جوندگان بزرگی هستند که تمام سطح بدن آن ها پوشیده از خارهای بلند است. از آنجائی که از این خانواده، فقط یک گونه در ایران زندگی میکند؛ خصوصیات خانواده به همراه گونه ذکر خواهد شد.

دانشنامه آزاد فارسی

تَشی (porcupine)
تَشی
جوندگانی که روی بدنشان، خار دارند. متعلق به یکی از این دو خانواده اند: تشی های برّ قدیم که ساکن خشکی اند و خارهای بلند سیاه و سفید دارند، و تشی های بر جدیدکه درخت زی اند و دمی چنگ زننده، و خارهایی بسیار کوتاه تر دارند. در ایران، خانوادۀ تشی شامل گونۀ Hystrix liniea است. تیغ تشی برای دفاع به کار می رود.

گویش مازنی

خارپشت


/tashi/ خارپشت

پیشنهاد کاربران

تشی/ ته شی . [تَ ش ی / تَ ش ی ] ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) جوجه تیغی، خار پشت.

در زبان لری بختیاری به معنی
نوعی خارپشت کوچک
که تیره های پشت آن
به یک نفر برخورد کند
مانند آتش می سوزاند
تیر آتشی:::تشی

دو نام دیگر نیز در زبان لری
بختیاری به معنی خارپشت
است
1 - چوله
2 - خارپشتک

تَشی taši : [اصطلاح صنایع دستی] دوک مخصوص پشم ریسی، اغلب بر بلندی می نشینند و دوک را می گردانند و پس از چند متر ریسیدن، آن را به دور دوک جمع می کنند.

درکردی به دوک ریسندگی تشی tashiمی گویند


کلمات دیگر: