writing elegantly, calligrapher, penman, who writes elegantly
فارسی به عربی
خطاط
مترادف و متضاد
خوشخط، خطاط، کاتب ≠ بدخط
calligrapher(اسم)
خطاط، خوش نویس
calligraphist(اسم)
خوش نویس
writing elegantly(صفت)
خوش نویس
فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که دارای خط نیکو باشد خوش خط مقابل بد نویس .
کسی که خط را با رعایت قواعد خوشنویسی مینویسد متـ . خطاط
فرهنگ معین
( ~. نِ ) (ص فا. ) خطّاط .
لغت نامه دهخدا
خوش نویس. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که خط نیک از روی تعلیم نویسد. ( ناظم الاطباء ). خطاط. مشاق. ( یادداشت مؤلف ). که زیبا و خوب نویسد. که در نوشتن خط قواعد خطاطی را نیک بکار برد : آن پنجه کمانکش و انگشت خوش نویس هر بندی اوفتاد بجایی و مفصلی.
سعدی.
چون عطاردخوش نویس و اعیان محاسبان ضابط چون ادریس. ( از ترجمه محاسن اصفهان ).
فرهنگ عمید
آن که خط را به زیبایی می نویسد، خطاط.
فرهنگستان زبان و ادب
{calligrapher, calligraphist} [هنرهای تجسمی] کسی که خط را با رعایت قواعد خوشنویسی می نویسد
متـ . خطاط
پیشنهاد کاربران
معنی :یعنی کسی که با خط خوس مینویسد
خوش نویس یعنی : کسی که خوش خط بنویسد 📝🖍🖌🖊🖋✒✏
خوش نویس یعنی : کسی که خوش خط بنویسد معنی:خطاط ✒🖋🖊✏🖌🖍📝