کلمه جو
صفحه اصلی

خوش یمن


مترادف خوش یمن : باشگون، شگون دار، نیک پی، خوش قدم، مبارک، میمون، همایون

متضاد خوش یمن : بدشگون، بدیمن

برابر پارسی : فرخنده

فارسی به انگلیسی

lucky, auspicious


auspicious, lucky

فارسی به عربی

محظوظ

مترادف و متضاد

propitious (صفت)
مناسب، مساعد، خیر خواه، خوش یمن

lucky (صفت)
خوشحال، خجسته، بختیار، خوشبخت، خوش قدم، خوش شانس، سفیدبخت، بانوا، خوش اقبال، خوش یمن

باشگون، شگون‌دار، نیک‌پی، خوش‌قدم، مبارک، میمون، همایون ≠ بدشگون، بدیمن


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که میمون و مبارک باشد چیزی که شگون دارد خجسته میمون مقابل بد یمن بد شگون .

فرهنگ معین

(خُ. یُ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) خجسته .

لغت نامه دهخدا

خوش یمن. [ خوَش ْ / خُش ْ ی ُ ] ( ص مرکب )مقابل بدیمن. بایمن. ( یادداشت مؤلف ). مؤلف در یادداشتی نویسد که خوش یمن و مقابل آن بدیمن هر دو غلط است اما بدیمن را مؤلف منتهی الارب مکرر آورده است.

فرهنگ عمید

آنچه برای انسان شگون داشته باشد، بامیمنت، میمون ومبارک.

پیشنهاد کاربران

خوش شگون


کلمات دیگر: