کلمه جو
صفحه اصلی

خونخواهی کردن

فارسی به انگلیسی

avenge, revenge

فارسی به عربی

انتقام , انتقم له

مترادف و متضاد

revenge (فعل)
تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن

avenge (فعل)
تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن، دادگیری کردن

فرهنگ فارسی

طلب ثار کردن طلب خون کسی کردن

لغت نامه دهخدا

خونخواهی کردن. [ خوا / خاک َ دَ ] ( مص مرکب ) طلب ثار کردن. طلب خون کسی کردن. قصاص خواستن. ( از آنندراج ) :
من که شادی مرگ کردم گر کشد قاتل مرا
شرم بادم مخلص ار در حشر خونخواهی کنم.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: