ترقی دادن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
ارتفاع , روج
مترادف و متضاد
زیاد کردن، ترقی دادن، بالا بردن، بیدار کردن، دفع کردن، تولید کردن، بوجود اوردن، پروردن، بار اوردن، برداشتن، بلند کردن، بالا کشیدن، بر پا کردن، بر افراشتن، پروراندن، رفیع کردن
تسریع کردن، جلو بردن، پیش بردن، اقامه کردن، جلو رفتن، ترقی دادن، ترفیع رتبه دادن، مساعده دادن، پیش رفتن
زیاد کردن، جلو بردن، ترقی دادن، کمک کردن، بالا بردن، بالا رفتن
ترقی دادن، ترویج کردن، ترفیع دادن
اصلاح کردن، ترقی دادن، بهتر شدن، بهتر کردن، بهبود یافتن
فرهنگ فارسی
بالا بردن و بدرجات عالی رسانیدن و سرافراز کردن .
لغت نامه دهخدا
ترقی دادن. [ ت َ رَق ْ قی دَ ] ( مص مرکب ) بالا بردن و بدرجات عالی رسانیدن و سرافراز کردن. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به ترقی شود.
کلمات دیگر: