کلمه جو
صفحه اصلی

پنهان شدن

فارسی به انگلیسی

to hide (oneself)


burrow, hide, mantle


burrow, hide, mantle, to hide (oneself)

فارسی به عربی

تهرب , جلد , ملجا , هراء

مترادف و متضاد

abscond (فعل)
فرار کردن، گریختن، روش نشان ندادن، روپنهان کردن، پنهان شدن، غایب شدن، در رفتن

hide (فعل)
پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن

burrow (فعل)
پنهان شدن، نقب زدن، زیرزمین لانه کردن

fudge (فعل)
پنهان شدن، فریفتن، سرهم بندی کردن، اهسته حرکت کردن

ensconce (فعل)
پنهان شدن، پوشاندن، پناه دادن، استحکامات ساختن، خودرادرجانپناه جادادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) روی در کشیدن پوشیده شدن مخفی شدن غایب گشتن استخفائ خفائ استتار غروب . یا پنهان شدن بامدادین. غایبی بامدادین غروب صباحی مقابل طلوع صباحی و مسائی پدید آمدن بامدادین ( التفهیم ).

لغت نامه دهخدا

پنهان شدن. [ پ َ/ پ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) اختفاء. اکتتام. جبوء. جباء. اختباء. انِّماس. ( منتهی الارب ). مخفی شدن. پوشیده شدن. استخفاء. اجتنان. تذعلب. اکتنان. ضب ء. ضبوء. ( منتهی الارب ) ( صراح ). استسرار. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). اذلیلاء. ( منتهی الارب ). تواری. ( زوزنی ). کمون. ( دهار ).اغتماد. ضمر. تأبق. روی درکشیدن. نرز. تزأزُء. اندساس. ( زوزنی ). انکماء. ( زوزنی ). خفاء. خمر. مخامرة.( تاج المصادر بیهقی ). خنس. خنوس. ( دهار ). اِنتماس. اکتمان. ترج. طملسة. اضطباء. انقباع. استتار. عبط. اعتباط. اطلاع ( از اضداد است ). تعفق. طبر. ضؤب. عزوب.تکثم. طلوع ( از اضداد است ). غایب گشتن. تخدّر. اندفان. خجخجه. تدفّن. تدافن. ( منتهی الارب ) :
جعدی سیاه دارد کز گشنی
پنهان شود بدو در سر خاره.
رودکی.
بجائی که پنهان شود آفتاب
بدان جایگه ساخت آرام و خواب.
فردوسی.
همه خود مر او را بفرمان شدند
بدان از جهان پاک پنهان شدند.
فردوسی.
بدل گفت پنهان شود آفتاب
شب آید شود گاه آرام و خواب.
فردوسی.
پس تل درون ، هر سه پنهان شدند
از اندیشه جان غریوان شدند.
فردوسی.
همان به که پنهان شوم زاژدها
کنم تاج و تخت کیانی رها.
فردوسی.
شب شودپنهان چو گردد نور خورشید آشکار.
معزی.
مور وماهی را بر خاک و بدریا در
نیست پنهان شدن از وی بشب تاری.
ناصرخسرو.
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است.
عطار.
مهر درخشنده چو پنهان شود
شب پره بازیگر میدان شود.
؟

واژه نامه بختیاریکا

تَپِستِن؛ خِف کِردِن

جدول کلمات

اختفا

پیشنهاد کاربران

استخفا. . . . . اختفا. . . . .


کلمات دیگر: