کلمه جو
صفحه اصلی

ترمز کردن

فارسی به انگلیسی

brake, to put on the brakes, to put up

to put on the brakes, to put up


brake


فارسی به عربی

تزلج , کابح

مترادف و متضاد

brake (فعل)
ترمز کردن

skid (فعل)
ترمز کردن، سریدن، لغزیدن، سرانیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر )استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت ( اتومبیل و ماشین دیگر ) یا متوقف ساختن آن .


کلمات دیگر: