مترادف تشکیل دادن : سازمان دادن، برگزار کردن، به وجود آوردن، شکل دادن، تاسیس کردن، برپا کردن، درست کردن
برابر پارسی : باز کردن، گشایش
to form, to call (as a meeting), to organize
compose, comprise, constitute, form, organize
سازماندادن، برگزار کردن
به وجود آوردن، شکلدادن
تاسیس کردن، برپا کردن، درست کردن
۱. سازماندادن، برگزار کردن
۲. به وجود آوردن، شکلدادن
۳. تاسیس کردن، برپا کردن، درست کردن
باز کردن، گشایش