damnable, damned, deuced, infernal, lost, reprobate, stygian
جهنمی
فارسی به انگلیسی
infernal, [met.] damned
فارسی به عربی
جهنمی
عربی به فارسی
جهنمي , دوزخي , ديو صفت , شيطان صفت , شرير
مترادف و متضاد
خبیی، جهنمی، دوزخی
ملعون، سر در گم، جهنمی، دوزخی
جهنمی، دوزخی، تاتاری
جهنمی، دوزخی، تاتاری
فرهنگ فارسی
منسوب به جهنم یا بد و ظالمانه
لغت نامه دهخدا
جهنمی. [ ج َ هََن ْ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب به جهنم. || بد و ظالمانه : این اندیشه جهنمی.
کلمات دیگر: