کلمه جو
صفحه اصلی

خوش بین


مترادف خوش بین : امیدوار، نیک بین

متضاد خوش بین : بدبین

فارسی به انگلیسی

affirmative, bullish, optimist, trustful, trusting


affirmative, bullish, optimist, trustful, trusting, upbeat, optimistic, dewy-eyed, sanguine

فارسی به عربی

متفائل

مترادف و متضاد

optimist (اسم)
خوش بین

optimistic (صفت)
خوش بین

roseate (صفت)
بشاش، گلی، گلگون، خوش بین

upbeat (صفت)
شادمان، شاد کام، خوش بین

فرهنگ فارسی

فرد دارای نگرش خوش‌بینی


( صفت ) ۱ - آنکه بنظر نیک در امور مینگرد مقابل بد بین . ۲ - آنکه جهان آفرینش را پر از لطف و صفا می بیند مقابل بد بین .

فرهنگ معین

( ~. )(ص فا. ) کسی که به سرنوشت و پیش آمدها بدگمان نباشد.

لغت نامه دهخدا

خوش بین. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( نف مرکب ) آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد. مقابل بدبین . آنکه وجهه خوب امری مورد توجه اوست. آنکه نظر خوش بقضیه و واقعه دارد. ( یادداشت مؤلف ): مردی خوش بین با آدمی بدبین باده می پیمائیدند، چون شیشه به نصف رسید خوش بین بدبین را گفت نصف شیشه پر است و بدبین خوش بین را جواب داد آری نصف آن خالی است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که به جنبه های مثبت امور می نگرد، امیدوار.

فرهنگستان زبان و ادب

{optimist} [روان شناسی] فرد دارای نگرش خوش بینی

پیشنهاد کاربران

optimistic




کلمات دیگر: