کلمه جو
صفحه اصلی

خوش گذرانی


مترادف خوش گذرانی : الواطی، تعیش، تن آسانی، تنعم، خوشی، شادخواری، عیاشی، عشرت طلبی، عیش مشربی، کامجویی، لذت جویی، نوش خواری

متضاد خوش گذرانی : تن آسانی

فارسی به انگلیسی

pleasure, hedonism, jollification, living in pleasure, free living

pleasure, living in pleasure


pleasure


فارسی به عربی

طرف , قناع

مترادف و متضاد

debauch (اسم)
هرزگی، عیاشی، خوش گذرانی

binge (اسم)
شراب خواری، عیاشی، خوش گذرانی

randan (اسم)
خوش گذرانی

toot (اسم)
خوش گذرانی، صدای تیز شیپور و بوق یا سوت

life of endless frivolity (اسم)
خوش گذرانی

self-indulgence (اسم)
خوش گذرانی، زیاده روی، افراط

الواطی، تعیش، تن‌آسانی، تنعم، خوشی، شادخواری، عیاشی، عشرت‌طلبی، عیش‌مشربی، کامجویی، لذت‌جویی، نوش‌خواری ≠ تن‌آسانی


فرهنگ فارسی

۱ - عیاشی ۲ ٠ - تن پروری بیماری .

لغت نامه دهخدا

خوش گذرانی. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ ] ( حامص مرکب ) عیاشی. تن پروری. تعیش.

پیشنهاد کاربران

عشرت

رفاغ

چلچلی

عیش و نوش

لذت جویی

تن پروری


کلمات دیگر: