کلمه جو
صفحه اصلی

وارانی

لغت نامه دهخدا

وارانی. ( ص نسبی ) منسوب به واران از دهکده های تبریز. ( از معجم البلدان ).

وارانی. ( اِخ ) مظفربن ابی الخیربن اسماعیل وارانی از مردم واران تبریز است وی در موصل نزد ابوالمظفر محمدبن علوان بن مهاجر و در بغداد نزد ابن فضلان فقه آموخته و او را تصنیفاتی است. ( از معجم البلدان ذیل واران ).

وارانی . (اِخ ) مظفربن ابی الخیربن اسماعیل وارانی از مردم واران تبریز است وی در موصل نزد ابوالمظفر محمدبن علوان بن مهاجر و در بغداد نزد ابن فضلان فقه آموخته و او را تصنیفاتی است . (از معجم البلدان ذیل واران ).


وارانی . (ص نسبی ) منسوب به واران از دهکده های تبریز. (از معجم البلدان ).


دانشنامه آزاد فارسی

از گویش های مرکزی ایران که در گروه گویشی شمال شرقی این گویش ها قرار دارد و مردم روستای وارانی واقع در دلیجان به آن سخن می گویند. وارانی از لهجه های راجی است و از این رو به جوشقانی و میمه یی شباهت دارد. ویژگی های مهم این گویش، دارا بودن جنس دستوری در بعضی از صیغه های فعل، پیشوندهای فعلی خاص، ساختمان ویژة مصدر و ستاک های فعل، حفظ شکل های قدیمی ماضیِ افعال متعدی، شکل خاص گروه های فعل افعال مجهول و شناسه های فعلی افعال متعدی است.
50010800


کلمات دیگر: