نخلهای بلند
باسقات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
باسقات. [ س ِ ] ( ع اِ ) ج ِ باسقه ، نخلهای بلند. دراز شده ها. ( آنندراج )، و النخل باسقات لها طلع نضید. ( قرآن 10/50 )؛ ای مرتفعة فی علوها. و فراء گوید: ای باسقات طولا. ( از تاج العروس ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی بَاسِقَاتٍ: مرتفع - بالا رفته
ریشه کلمه:
بسق (۱ بار)
«باسِقات» جمع «باسقه» به معنای مرتفع و بلند است.
ارتفاع. در اقرب گفته: ، نخلهای بلند که میوه آن روی هم چیده است.
ریشه کلمه:
بسق (۱ بار)
«باسِقات» جمع «باسقه» به معنای مرتفع و بلند است.
ارتفاع. در اقرب گفته: ، نخلهای بلند که میوه آن روی هم چیده است.
wikialkb: بَاسِقَات
کلمات دیگر: