کلمه جو
صفحه اصلی

پری خوانی

فرهنگ فارسی

عمل کسی که جن و پری را بعزیمت حاضر سازد(بر وفق عقید. عامیانه ) افسونگری .

لغت نامه دهخدا

پریخوانی. [ پ َ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) تسخیر جن. افسونگری. عزیمت خوانی :
در پریخوانی یکی دل کرده گم
بر نجوم آن دیگری بنهاده سُم.
مولوی.

دانشنامه عمومی

پری خوانی (آلبوم). پری خوانی نام یک آلبوم موسیقی اثر خسرو شکیبایی، هنرمند ایرانی است که در سبک شعر خوانی تهیه شده و دارای ۸ آهنگ است.
خسرو شکیبایی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پَریْ خوانی، یا پری داری، کار کسی که با افسون و وِرد پری (ه م) را فرا خواند و رام و تسخیر خود کند و در برآوردن خواسته هایش او را به کار گیرد.
افسونگر یا مُعَزّمی که به پری خوانی می پردازد، در گذشته اصطلاحاً پری خوان، پری دار، پری بند، پری افسای و پری سای خوانده می شد و امروزه جن گیر نامند.
هم معنای پری
پری را با جانّ یا جن برابر و هم معنا گرفته اند و در برخی ترجمه های کهن فارسی از قرآن مانند ترجمان القرآن، برابر کلمه جن و جنّه، کلمه فارسی پری و پریان آورده اند. در شعر و ادب فارسی نیز آدمی و پری معادل انسان و جان عربی به کار رفته است. احمدجام در انس التأئبین می گوید: «ملک سبحانه و تعالیٰ... آدمیان و پریان... بیافرید». سوزنی گوید: «... / تا به تازی هست آدمی و جان پری» بنو الجانّ و بنی آدم با آدمیان و پریان. در اوستا جادو به صورت «یاتو»، و به معنای سحر و ساحری ، و پیوسته به همراه واژۀ «پئیریکا» آمده است. این واژه در زبان پهلوی «پریگ»، یعنی پری شده است که جنس مؤنث جادو به شمار می رود.
پری زده
پری نیز مانند جن و بادجن (دربارۀ انواع بادها و بادجنها و نقش آنها، نک : ) اشخاص را می زند و به درون او راه می یابد و بیمارش می کند. کسی را که پری در او راه یافته، و در اختیار خود گرفته، و بیمار کرده است، اصطلاحاً «پری زده» (جن زده، دیوزده و بادزده) و «پری گرفته» و «پری دیده» می نامیدند.
پری گرفته
...


کلمات دیگر: