مترادف لاس : لاج، ماچه، ماده سگ، ماده، ملاعبه، ابریشم خام، قژ، کژ
لاس
مترادف لاس : لاج، ماچه، ماده سگ، ماده، ملاعبه، ابریشم خام، قژ، کژ
فارسی به انگلیسی
female animal, especially bitch, flirting
female, flirtation, she
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
لاج، ماچه، مادهسگ، ماده
ملاعبه
ابریشمخام، قژ، کژ
۱. لاج، ماچه، مادهسگ، ماده
۲. ملاعبه
۳. ابریشمخام، قژ، کژ
فرهنگ فارسی
( اسم ) چاه آب ده .
فرهنگ معین
(اِ. ) (عا. ) چاه آب ده .
(اِ. ) ۱ - نوعی ابریشم ارزان . ۲ - مادة هر حیوان .
(اِ. ) (عا. ) عشقبازی از طریق لمس کردن و بوسیدن .
(اِ.) دو چوب یا دو آهن یا دو سنگ و مانند آن ها را که در نجاری و فلزکاری یا حجاری طوری قرار دهند که دندانه های یکی در فرورفتگی های دیگری جای گیرد. آن را که در دیگری فرو رفته نر و زبانه و دیگری را لاس و کم گویند. ؛ نر و ~ کردن : جا دادن قسمت های برآمدة چوبی یا فلزی در فرو رفتگی های چوب یا فلز دیگر.
(اِ.) (عا.) چاه آب ده .
(اِ.) 1 - نوعی ابریشم ارزان . 2 - مادة هر حیوان .
(اِ.) (عا.) عشقبازی از طریق لمس کردن و بوسیدن .
لغت نامه دهخدا
- سگ لاس و گربه لاس ؛ ماده سگ و ماده گربه به گشن آمده. گشنخواه شده. بفحل آمده. مست.
- مثل سگ لاس ؛ سخت متملق.
|| ( اِ ) کام. کم ، مقابل زبانه.
- نر و لاس ؛ در اصطلاح نجاران و آهنگران ، دو چوب یا آهن یا سنگ و امثال آن را که در نجاری و فلزکاری یا حجاری طوری قرار دهند که دندانه های یکی در فرورفتگی های دیگری جای گیرد آن را که در دیگری فرورفته نر و زبانه و دیگری را لاس و کُم گویند.
- نر و لاس کردن ؛ جای دادن قسمتهای برآمده چوبی یا فلزی در فرورفتگیهای چوب یا فلّز دیگر.
|| دست بازی. ملاعبه. ( و با فعل زدن صرف شود ). || ابریشم فرومایه. قز. جنسی از ابریشم. ابریشم پاک نکرده. ابریشمی که کرم کناغ آن را سوراخ کرده و بیرون آمده باشد. ( برهان ). ابریشم دغل و ناپاک. ( صحاح الفرس ) :
بباف اگر بتوانی ز علم سقلاطون
که علم منطق ابریشم است پاک از لاس.
دیبه نظم را نبافم لاس.
بجز ابریشمین پاک بی لاس
برهنه زنگی بیغم برافسوس
همی گوید چه گردی گرد کرباس.
راست گوئی کلابه لاس است.
وز چه روید پُرز بر جامه ز ناجنسی لاس.
فرهنگ عمید
۲. سگ ماده.
۳. (اسم مصدر ) نوازش عاشقانه.
* لاس زدن: (مصدر لازم ) [عامیانه]
۱. از پی ماده رفتن حیوان نر.
۲. دست به گونۀ زن یا دختری کشیدن، لاسیدن.
نوعی ابریشم پست، ابریشم نخاله، کژ: از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینیّ طبع / وازچه خیزد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسیّ لاس (انوری: ۲۶۳ ).
۱. مادۀ هر حیوان.
۲. سگ ماده.
۳. (اسم مصدر) نوازش عاشقانه.
〈 لاس زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. از پی ماده رفتن حیوان نر.
۲. دست به گونۀ زن یا دختری کشیدن؛ لاسیدن.
نوعی ابریشم پست؛ ابریشم نخاله؛ کژ: ◻︎ از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینیّ طبع / وازچه خیزد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسیّ لاس (انوری: ۲۶۳).
دانشنامه عمومی
فهرست نویسندگان ارمنی
وی در شهر تبریز به دنیا آمد و در همان جا نیز تحصیل نمود. در سال ۱۹۲۳ به پاریس نقل مکان نمود. وی یکی از کنشگران مقاومت فرانسه بود و در سال ۱۹۴۴ به همراه شوهرش دستگیر شد و به وسیلهٔ نازی ها به اردوگاه برده شده و در سال ۱۹۴۵ در دوره کشته شد. بسیاری از دستنوشته ها و دفترچه خاطرات او به وسیلهٔ نازی ضبط گردید.
ابریشم پست.
گویش مازنی
۱روباه ماده ۲ابریشم نامرغوب
گویش بختیاری
سرگین گاو.
واژه نامه بختیاریکا
ماده
پیشنهاد کاربران
ماده ی هر حیوان، سگ ماده.
آس= نرم کردن "لِ"= برای ( در عربی )
لاس=برای نرم کردن ( اشاره به رفتار یا گفتاری برای نرم کردن و راضی کردن طرف مقابل )
مثال :
- رضا چه آدم لاسّیه.
*چرا مگه چی شده؟
- داشتم خونه رو جارو برقی میکشیدم. بعد بهش گفتم تکون بخور زیرتو جارو بکشم. مثل درخت هیچ تکونی نخورد. واقعا لاسِّه
*** تلفظشم اینطوریه که با تشدید میاد ( ( لاسّ ) )
*البته یه لاس زدن هم داریم تو فارسی به معنای flirt هست. یعنی وقتی یه دختر پسر با هم حرفای سکسی و جنسی بزنن و با هم شوخی های رادیکالی بکنن و یجورایی این قضیه آرامش قبل طوفانی. دو نفری که در حال flirt هستن در نزدیک ترین فاصله با برقراری رابطه جنسی هستن.
معشوقه ی خزال یا غزال "لاس" یا "شوره لاس" است
خزال و شوره لاس یک داستان عاشقانه کوردی است
لاس یک درخت سخت و خاردار است
لاس زدن، لاسیدن: عشق بازی کردن