مترادف حاشاک : دور باد از تو، دور از توباد، مباد، هرگز
حاشاک
مترادف حاشاک : دور باد از تو، دور از توباد، مباد، هرگز
مترادف و متضاد
دور باد از تو، دور از توباد، مباد، هرگز
فرهنگ فارسی
دوربادازتو، دورازتو
دور باد از تو .: (( مهر از تو توان برید ? هیهات . کس بر تو توان گزید ? حاشاک . ) ) ( سعدی )
دور باد از تو
دور باد از تو .: (( مهر از تو توان برید ? هیهات . کس بر تو توان گزید ? حاشاک . ) ) ( سعدی )
دور باد از تو
لغت نامه دهخدا
حاشاک. ( ع صوت ) دور باد از تو :
پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو و کون خر است.
کس بر تو توان گزید حاشاک.
خاشاک درون بحر، حاشاک.
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک.
پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو و کون خر است.
انوری.
مهر از تو توان برید هیهات کس بر تو توان گزید حاشاک.
سعدی.
تو بحری و هر دو کون خاشاک خاشاک درون بحر، حاشاک.
سلمان ساوجی.
رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک.
حافظ.
|| ( اِ ) چوبی بزرگ.فرهنگ عمید
دور باد از تو، دور از تو.
کلمات دیگر: