fool's errand, futility, rigmarole
کار بیهوده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
سفاهة , مهزلة
مترادف و متضاد
پوچی، کار بیهوده، بیهودگی، بطالت، بی مغزی
لودگی، مسخرگی، تقلید، نمایش خنده اور، کار بیهوده
کار بیهوده، بیهودگی، ادم سبک
واژه نامه بختیاریکا
جو پا آستُو
جدول کلمات
عبث
پیشنهاد کاربران
اهن سرد کوفدن
کلمات دیگر: