plumb-line, bob, plummet
شاقول
فارسی به انگلیسی
guideline
فارسی به عربی
توجیه
مترادف و متضاد
راهنما، رهنمون، شاقول، راهبرد
فریب، مسخره، ضربت، شاقول، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یا تصنیف، یک شیلینگ، اونگان
شاقول، ژرف پیما، گلوله سربی، وزنه شاقول
شاقول، خط عمودی
فرهنگ فارسی
چوبی باندازه دو ذرع باشد که کشاورزان بصره با خود دارند و در سر آن آهن سر تیز کنند و کشند تا استواری زمین معلوم گردانند .
لغت نامه دهخدا
شاقول. ( اِ ) چوبی به اندازه دو ذرع باشد که کشاورزان بصره با خود دارند و در سر آن آهن سرتیز کنند و بدان ریسمانی بندند و آن را در زمین فروکنند و کشند تا استواری زمین معلوم گردانند. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || رسنی است بر یکسر آن گلوله ای از آهن و مانند آن بنایان را. گلوله ای از سنگ یا برنج و آهن بقدر گردکان که ریسمان بدان بندند و بنایان از فراز دیواری که در کار بنا کردند فروگذارند تا براستای آن ریسمان کجی و برآمدگی دوش دیوار از آن معلوم کنند. ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ) ( از منتهی الارب )( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ نظام ). گلوله ای است از برنج و آهن و سنگ بریسمان آویخته که معماران کجی و راستی دیوار بدان معلوم کنند. ( از غیاث ). سنگ بنایان که بدان راستی دیوار معلوم نمایند ریسمانی است که دریک سر او چیزی ثقیل بندند و برابر دیواری که در کاربنا کردنند فروگذارند : تا دیوار دل بیقرارت جهت ساختن طاق و درگاه مانند شاقول پیوسته سرنگون آویخته. ( رفیع واعظ در ابواب الجنان از آنندراج ).
چو شاقولش این رنگ ناریخته
دل من بمویی است آویخته.
چو شاقولش این رنگ ناریخته
دل من بمویی است آویخته.
طاهروحید ( از آنندراج ).
گلوله فلزی یا سنگی بریسمان کرده که از گونیا بیاویزند تا بدان هنگام حرکت دادن گونیا بر سطح زمین همواری زمین معلوم کنند. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). شاغولی. شاهول. ( حبیش تفلیسی ). فادن. || چون علاقه بدست گیرند ( از اصطرلاب ) شاقولی در میان باریک بندند و از زیر عروه فروگذارند. ( یادداشت مؤلف از رساله خطی ). || نره مرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آلت تناسل مرد. ( لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).فرهنگ عمید
شاغول#NAME?
= شاغول
دانشنامه عمومی
شاقول، جسم یا گلوله ای سنگی یا فلزی است که آن را به ریسمانی سبک می آویزند و بنّایان از فراز دیواری که در کار بنا کردند فروگذارند تا براستای آن ریسمان، کجی و برآمدگی دوش دیوار را دریابند. شاقول وسیله ای است که طنابش عمود بر زمین است. شاقول واژه ای پارسی بوده که به عربی نیز راه یافته است.
wiki: شاقول
واژه نامه بختیاریکا
شوول
جدول کلمات
فادن
پیشنهاد کاربران
ستوننما
وسیله ای برای هم تراز کردن مثل در بنایی
تراز
کلمات دیگر: