کلمه جو
صفحه اصلی

چارشانه


مترادف چارشانه : تنومند، چهارشانه

فارسی به انگلیسی

square-shouldered

مترادف و متضاد

تنومند، چهارشانه


stocky (صفت)
کوتاه، خشن، کلفت، قوی، چارشانه

فرهنگ فارسی

( اسم ) چهار شانه
کسیکه قدش کوتاه و شانه اش چاق و گنده باشد . یا قوی هیکل و تنومند . یا ناموزون قد و بد اندام .

لغت نامه دهخدا

چارشانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) کسی که قدش کوتاه و شانه هایش پهن و قوی باشد. ( از آنندراج ) :
ز ضرب گرز کین از هر کرانه
شده بالا بلندان چارشانه.
محمد قلی سلیم ( از آنندراج ).
|| قوی هیکل و تنومند. ( آنندراج ). تنومند و قوی هیکل و فربه. ( ناظم الاطباء ). کسی که سینه و بر پهن و قوی و درشت دارد. قوی جثه. تناور و سطبر اندام :
کمان ابروش کوتاه خانه
قد شمشاد پیشش چارشانه.
اشرف ( از آنندراج ).
|| ناموزون قد و بداندام. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= چهارشانه

چهارشانه#NAME?



کلمات دیگر: