کلمه جو
صفحه اصلی

تاپو


مترادف تاپو : خپله، کوتاه قد، خمره

فارسی به انگلیسی

earthen vessel, earthen jar, hamper, squat

earthen vessel, earthen jar


hamper, squat


مترادف و متضاد

خپله، کوتاه‌قد


خمره


۱. خپله، کوتاهقد
۲. خمره


فرهنگ فارسی

ظرفی از گل چون خمره که در آن آرد و گندم ذخیره کنند٠

فرهنگ معین

(اِ. ) خمرة سفالی بزرگ که در آن آرد و گندم ذخیره کنند.

لغت نامه دهخدا

تاپو. ( اِ ) بصفاهانی ظرفی را گویند که از گل ساخته باشند و در آن گندم و نان و امثال آن کنند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). خمره ای از گل نپخته ، خمره گل خام که دانه ها در آن کنند کنوز ظرفی که از گل سازند و گندم در آن کنند و کندو و کندوله و تاپو خوانند. ( حاشیه احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1086 ). شکینه ظرفی است بزرگ و گلین که غله در آن می ریزند و در رستای اصفهان تاپو معروف است. ( حاشیه اقبالنامه نظامی چ وحید ص 133 ).
- امثال :
تاپو پشت ورو ندارد.
تاپو خمی است از گل ناپخته که در آن آرد و امثال آن کنند و مثل مزاح گونه ای است که بجای گل پشت و رو ندارد استعمال کنند و گاه تاپو چشم و روندارد گویند و از آن شوخی و بی آزرمی ممثل را خواهند. ( امثال و حکم دهخدا ص 529 )
- پشت تاپو بار آمده بودن ؛ نادیده روزگار بودن. رسم دان نبودن.

فرهنگ عمید

ظرف سفالی بزرگ که در آن غله یا آرد بریزند، خمره.

دانشنامه عمومی

مطبخ


گویش بختیاری

تاپو، مخزن گِلى مخصوص ذخیرهسازى آردوغلاتبهشکلمکعبیامکعبمستطیل داراى چهارسطح جانبى و دو سطح زیرین و زبرین از کاهگل به قطر 2 تا 3 سانتیمتر ساخته مىشود. سوراخبزرگىدربالا براى ریختنآردیاغلاتوسوراخکوچکىدرپایین یکى از سطوح جانبى براى خارج کردن.


واژه نامه بختیاریکا

( ن ) ؛ مخزن گلی نگهدارنده ی آرد؛ کندوی عسل؛ نماد چاقی و فربهی

پیشنهاد کاربران

ظرفی گلی در گویش کازرونی ( ع. ش )

در زبان لری بختیاری به معنی
ظرفی بزرگ که از گل ساخته شده و انبار غلات است
و به واسطه اینکه بعد از درست کردن آن جداره ی بیرونی آن را با پهن گاو می پوشاندن جهت عمر بیشتر این ظرف

معنی پهن در زبان لری بختیاری
::تاپاله . تاپوله. تاپو


تاپو در گویش بروجردی


کلمات دیگر: