کلمه جو
صفحه اصلی

گاو وحشی

فارسی به عربی

اصفر داکن , جاموسة

مترادف و متضاد

buff (اسم)
ضربت، ضرب، چرم گاومیش، چرم زرد خوابدار، گاو وحشی، جلا

buffalo (اسم)
گاو وحشی

فرهنگ فارسی

گاو کوهی

لغت نامه دهخدا

گاو وحشی. [ وِ وَ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بقرالوحش. رَمک. گاو کوهی. به عبری «ریم » گویند. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.

دانشنامه آزاد فارسی

گاو وحشی (aurochs)
گونۀ منقرض شدۀ گاو وحشی شاخ بلند Bos primigenius. قبلاً در اروپا، جنوب غربی آسیا، و افریقای شمالی وجود داشت. این جانور تا ۱۶۲۷ در لهستان یافت می شد. رنگش مشکی، قرمز یا خاکستری و ارتفاع شانه اش تا زمین۱.۸ متر بود. تصویرش در نقاشی بسیاری از غارها آمده است، و جد گاو اهلی به حساب می آید.

جدول کلمات

حانی

پیشنهاد کاربران

bison


کلمات دیگر: