برابر پارسی : افروختنی
قابل اشتعال
برابر پارسی : افروختنی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
قابل للاشتعال
مترادف و متضاد
قابل اشتعال، قابل سوختن، اتشگیر
قابل اشتعال، اتشگیر، قیروار، قیردار، زفت دار
لغت نامه دهخدا
قابل اشتعال. [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] ( ص مرکب ) قابل احتراق. روشن شدنی.
واژه نامه بختیاریکا
سوسا
تِردها؛ سوسا
تِردها؛ سوسا
جدول کلمات
اتشزا
کلمات دیگر: