مترادف طبابت کردن : پزشک بودن، درمانگری کردن
طبابت کردن
مترادف طبابت کردن : پزشک بودن، درمانگری کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
طبیب
مترادف و متضاد
طبابت کردن، درجه دکتری دادن به
پزشکبودن، درمانگری کردن
پیشنهاد کاربران
e. g. mehri has been doctoring in chicago for many years
چندین سال است که مهری در شیکاگو طبابت می کند.
چندین سال است که مهری در شیکاگو طبابت می کند.
کلمات دیگر: