کلمه جو
صفحه اصلی

زانویی

فارسی به انگلیسی

hamstring, knee-joint, goose-neck, knee, bend, elbow, ell, siphon, trap

goose-neck


bend, elbow, ell, knee, siphon


فارسی به عربی

انحناء , رکبة , سیفون , مفصل

مترادف و متضاد

joint (اسم)
شریک، خط اتصال، مفصل، بند، لولا، زانویی، پاتوغ، درزه، بند گاه

bend (اسم)
خم، خمیدگی، گیره، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی

knee (اسم)
خم، زانویی، زانو، پیچ، دو شاخه

gooseneck (اسم)
زانویی، زانو، هر چیزی شبیه گردن غاز، هر چیز شبیه ل شکل

siphon (اسم)
زانویی، سیفون، لوله خمیده یا شتر گلو

فرهنگ فارسی

تنبوشه خم که یک دهانه آن در قسمت عمودی و دیگر دهانه در جانب افقیست دو لوله آهنی و مختلف الجهت را که به یکدیگر وصل کنند

لغت نامه دهخدا

زانوئی. ( ص نسبی ، اِ ) تنبوشه خم که یک دهانه آن در قسمت عمودی و دیگر دهانه در جانب افقی است. || دو لوله آهنی و مختلف الجهة که بیکدیگر وصل کنند.

فرهنگ عمید

۱. آنچه به شکل زانوی خمیده باشد.
۲. (اسم ) لولۀ خمیده، تنبوشۀ خمیده.

دانشنامه عمومی

به گونه ای از قطعات خمیده لوله ها و دیگر مجاری صنعتی که خمیدگی آنها به زانوی خمیده انسان شباهت دارد زانویی گفته می شود.
زانویی صفحه دار روپیچ
زانویی صفحه دار توپیچ
زانویی خاردار کوپلی
زانویی یکی از اجزاء اتصالات لوله ای است.
سه راهی


کلمات دیگر: