مترادف جاروکش : رفتگر، سپور، نظافتچی
جاروکش
مترادف جاروکش : رفتگر، سپور، نظافتچی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
رفتگر، سپور، روبنده، جاروکش
رفتگر، جاروکش
رفتگر، سپور، نظافتچی
فرهنگ فارسی
جاروب کش .
لغت نامه دهخدا
جاروکش. [ ک َ/ ک ِ ] ( نف مرکب ) رجوع به جاروب کش شود :
چو خورشید جاروکش آن درم
که جنت گلی بر سر کوی اوست.
چو خورشید جاروکش آن درم
که جنت گلی بر سر کوی اوست.
تأثیر ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. جاروکننده.
۲. مٲمور شهردای که کارش جاروکردن کوچه ها و خیابان ها است، سپور.
۲. مٲمور شهردای که کارش جاروکردن کوچه ها و خیابان ها است، سپور.
پیشنهاد کاربران
کناس
کلمات دیگر: